باور کنید یا نکنید از زور شرمندگی به خاطر تاخیر نمی یومدم بنویسم و خوانندگان بیشمار اینجا رو منتظر گذاشتم، را ستش خیلی ازین جمله های وبلاگ نویسان بدم می یاد که وای سرم خیلی شلوغه و وقت ندارم چون به نظرم با برنامه ریزی وقت اضافه هم پیدا می شه ولی من شخصا تازگی ها خیلی بی برنامه و تنبل شدم و یه دنیا کار نیمه کاره دارم، مهمترینش یه کتابی که ترجمه کرم و سر بیست صفحه آخرش هی دارم جفتک می ندازم و بعدی هم مقاله ای که تا ده روز دیگه باید تو انگلیس ارایه کنم و هنوز کلمه ای ننوشته ام।
امروز سالگرد آشنایی من و ... نمی خوام اسمشو بگم نری چطوره؟ خوبه چون هم به پری میاد و هم نرینگی در خود داره که بسیار با قد و هیکل دوست پسر موبر با مزه من جور در میاد! الان خونه نیست ولی ازون جایی که وضع مالی خرابه تصمیم گرفتیم تو خونه بشینیم، فیلم تماشا کنیم و شرابی بزنیم
امروز سالگرد آشنایی من و ... نمی خوام اسمشو بگم نری چطوره؟ خوبه چون هم به پری میاد و هم نرینگی در خود داره که بسیار با قد و هیکل دوست پسر موبر با مزه من جور در میاد! الان خونه نیست ولی ازون جایی که وضع مالی خرابه تصمیم گرفتیم تو خونه بشینیم، فیلم تماشا کنیم و شرابی بزنیم
No comments:
Post a Comment