Saturday 18 October 2008

بالاخره خوبه یا بده

از مشغلیات ذهنی ما که بسیار جذب مسایل فرهنگی است، چیزی تراوش شد که فکر کردم جالبه نظرات شما رو هم بدونم، اصولن اینجا دختر پسرها وقتی که دوست پسر یا دوست دختر دارن بیشتر مورد احترامند، یعنی از طرف جامعه پذیرفته ترن، به این دلیل ساده که داشتن یه پارتنر نسبتن دایم نشون می ده که طرف دنبال رابطه های یکشبه نیست و توانایی پایبند بودن به یه رابطه رو داره! یا حتی آدمی که می تونه با کس دیگه یه رابطه نسبتا پایدار داشته باشه مسلمن آدم هرزه ای نیست و راحت تر می شه روش حساب کرد، بعد این تصویرو می ذارمش تو بافت ایران و یه لبخند تلخ می زنم، یادمه تو فامیل به خاطر اینکه دوست پسر داشتم بزرگترا خیلی دوست نداشتن دخترهای سن خطرناکشون!!! با ما بیرون برن. و اینکه هنوز دخترها به خاطر اینکه برادر یا پدرشون به یه رابطه ساده ی مثلا تلفنی یا هرچی پی می برن، یا کشته می شن یا خودشونو میکشن! به همین راحتی
لبخندم می ره، میره و جاش غم می یاد غم از جامعه ای که نرم هاش با بیشتر دنیا فرق می کنه از جامعه ای که همش قضاوتت می کنن و نگران قضاوتی، می خوای خوب باشی و به خاطر همین نمیتونی خودت باشی، باید بخندی به ریش کسی که ازش متنفری، باید خم شی جلوی کسی که می دونی شایسته مقامش نیست باید جوابگوی کسی باشی که می دونی نصف تو هم شعور و منطق نداره،
از همه دردناک تر باید بی چون و چرا به باورهایی تن بدهی که یه دونشم با عقلت جور در نمی یاد! چه می شه کرد

4 comments:

Anonymous said...

ممنون پري جان
اين دقيقا همون چيزيه كه من بهش ميگم ريا و دورنگيه تهوع آور...
كسي رو مي شناسم كه توي خونه ش نماز كه نمي خونه هيچ؛ هزارتا كثافت كاري ديگه هم ميكنه (كه البته تا اينجاش به من ربطي نداره) ولي توي محل كار (اداره) توي صف اول نماز جماعت واميسه و پشت سر هم صلوات ميفرسته...
شايد بدون اغراق 90% مردم جامعه دچار كيش شخصيت شدن و دو شخصيتي هستن.يه شخصيت اجتماعي و يه شخصيت خانوادگي (خصوصي).
واقعا حال آدم رو به هم مي زنن.
طرف خودش با 60 سال سن و چندتا بچه قد و نيم قد سه-چهارتا زن صيغه اي و غير صيغه اي مخفيانه داره اونوقت به يه پسر جوون كه از زور بيكاري نمي تونه ازدواج كنه و با دوست دخترش رفته كافي شاپ گير ميده و سين جيمش مي كنه...
ديگه چي بگم!؟
فقط دلم مي خواد تف كنم توي صورت اين آدماي كثيف و دورو
البته اينم بگم كه اگه ريا تو كارشون نبود تا وقتي كه به ديگران آسيبي نمي رسوندن قابل تحمل بودن ولي اينجوري ...به هيچوجه

Anonymous said...

راستي ... در جواب سوالت بايد بگم كه حس اونو نوشته رو از همصحبتي با يه جوون تحصيلكرده توي يه پرواز خارجي گرفتم...
پروازي كه به تعبير اون جوون گرچه از ريشه جداش مي كرد ولي به آفتاب نزديكش مي كرد...

Anonymous said...

nemidunam bayad tahamol kard ya mobareze?!!!
va ya farar...:(

Anonymous said...

خب
كم كم همه چي درست ميشه
مث همين فرهنگ ايراني
البته من فكر مي كنم الان فقط توي ان فرهنگ مزخرفي كه رسانه هاي رسمي ايراني تبليغشو مي كنن مسايلي ازين دست مشكل دار و مساله سازه وگرنه توي زندگ اجتماعي مردم جا افتاده اين چيزا
بزنم به تخته