Tuesday 21 October 2008

شترمرغی که ناپدید شد!

ویره دیگه وسط مقاله نوشتن این هم با این همه استرس و تنگی وقت، هی این اینترنتِ قلقلک می ده برو ببین تو این مملکت خبری شده،غنچه ای شکفته شده بلبلی چهچهی زده باشه یا نه! شاید جریان ساندویچ شترمرغ و شنیده باشید، من که واقعا احساس شرم کردم وقتی فهمیدم نتونستن رکودو اندازه بگیرن، چرا؟ چون مردم گرسنن و قبل از اینکه بخوان ساندویچ و اندازه بگیرن ببینن که رکورد زده شده یا نه مردم حمله کردن ساندویچو خوردن (شایدم کوفت بهتر باشه) نمی دونم به شما چه حسی دست می ده! با من که بدجور بازی می کنه؛
در بررسی عوامل پشت صحنه، این ذهن من که دیگه بدجوری رفته تو پیچ و خم بررسیهای آسیب شناختی و جامعه شناختی رسید به دو تا ریشه! اصولن من اعتقاد دارم که باورهای ذهنی ما دنیامونو می سازن و متاسفانه در ذهنیت ما ایرانیها این جمله هی وول می خوره "اگه به من نرسه چی؟"
این هم شاید تا حدی به خاطر فقر باشه و اینکه انواع منابع به اندازه نیستن! جدن ها اندازه نیست ولی من و تو سهم مونو می خوایم
دوم هم اینکه به خاطر سابقه دیکتاتوری هزاران ساله ایران، همیشه بر این باور بودیم که باید حقمونو بگیریم! و حتی به بچه هامون هم مکررا یاد آوری می کنیم :"حقتو بگیر، حق گرفتنی!!" برای همین هم همیشه هولیم که حقمونو نگیرن، بارها دیدم تو صف های مختلف با اینکه طرف می دونه نوبت به اون هم می رسه و خواسته اش برآورده می شه هی می ترسه حقشو بخورن! نمونه ی خنده دارش هم پروازهای ایرانی که تا هواپیما نگه می داره ملت سرپا وا میستن تا زورتر پیاده شن، حالا طرف سی ساله اروپا زندگی کرده ولی هنوز می ترسه حقشو بگیرن!
چه دنیای عجیبیه ها

5 comments:

Anonymous said...

salam.az lotf va commenet mamnonam.

Anonymous said...

امان از فقر و گرسنگي كه ركورد و كتاب گينس و ... حاليش نيست

Anonymous said...

سلام !! سریع اومدم تا حقه مطلبو ادا کنم !!

والا اگه خواسته باشیم از هر دری وارد بشیم به نقش حکومت عیب دار برخورد می کنیم ! پس بیا وارد این مقوله ها نشیم و فقط به تست تمرکزمون بپردازیم!

Anonymous said...

با فونت تاهوما بنويس ترجيحا كه چشمون كور نشه

Anonymous said...

يكي ماهاييم كه نسلمون نسليه كه به خرافه ها و از مذهب ها و مكتب ها و باور نداريم
يكي هم نسل باباهامونه كه ازين چيزا بريده ن
وقتي به فرهنگ جامعه مون نيگا مي كنم مي بينم اون چيزي كه هست دو رو داره يه روش همينيه كه از تلويزيون داره پخش ميشه و خداوكيلي فرهنگمون اينا نيس
روي ديگه ش هم انبوه جاهاي خلوتيه كه توي شلوغي جامعه مونه مثلا همين الان دارم فكر مي كنم توي همين جاييي كه من نشستم و دارم كار ملتو راه مي ندازم يه عده اي هم هستن كه دارن كار ملتو جور ديگه اي راه ميندازن اينه كه خوشبينم به آينده
نمي دونم تونستم اين ملغمه رو نشون بدم يا نه